آموزش کسب درآمد از اینترنت+اثبات انجام

مطمئنا همه ما با فلسفه فروشندگی حداقل آشنایی نسبی داریم، شاید ساده ترین مثالی که می توانیم برای شما بزنیم این باشد که می توان گفت که همه ما از سوپرمارکت ها خرید هایی داشته ایم برای لوازم روزانه خودمان.

اجازه دهید یکم موضوع را بزرگتر کنیم، احتمالا شما به بنگاه های اتوموبیل، خانه یا ... رفته اید، واکنش فروشندگان چقدر نسبت به فروشندگان سوپرمارکت متفاوت است؟ 

اجازه دهید موضوع را کمی پیچیده تر کنیم، آمارها نشان می دهند که 90% جمعین ایران حداقل یکبار خرید اینترنتی داشته اند، به نظر شما این نوع فروشندگی چه نوع تفاوتی هایی با دو نوع قبلی دارد؟

خب اجازه دهید حالا بریم سراغ جواب هایی که قرار است به شما بدهیم

در دسته اول:

شما مراجعه می کنید و یه محصولی که مد نظر دارید بخرید ( مثلا کیک یا ...) را از قفسه بر میدارید و به فروشنده می گویید که هزینه این محصول چند است و شما هزینه را پرداخت می کنید و از مغازه خارج می شوید، در اینجا نقش فروشنده فقط حساب کردن اون محصول و گرفتن هزینه این محصول از شماست.

ولی در دسته دوم:

شما وارد یک بنگاه معاملاتی ( دراینجا یک خانه را مثال میزنیم) می شوید و می خواهید یک خانه بخرید، شما تو ذهنتون این تصور را دارید که یک خونه باشه با دو اتاق خواب و یک پارکینگ و سرویس بهداشتی خوب و حیاط بزرگ و ... این مشخصات را به بنگاهی میگید و ایشون مواردی که در دست دارند که با مشخصات شما همخوانی دارد را به شما معرفی می کنند، احتمال دارد از این چیزایی که فروشنده میگه از یکیش خوشتون بیاد و درخواست کنید برید برای بازدید از اون مورد، بعد از بازدید یا تصمیم به خرید میگیرید یا منصرف میشید گزینه دیگه ای وجود نداره ولی مهم اینه که فروشنده اونجا چیکار میکنه، در این مواقع علم و تجربه و ... فروشنده است که ابتکار عمل به خرج بدهد و شما را وادار به خرید میکند و واقعا می توان گفت که دربعضی موارد واقعا راضی کردن یک شخص برای خرید یک خونه خیلی سخت است.

حالا تفاوت فروشنده اول و دوم را دیدید؟

به نظرتون چه تفاوت هایی داشتند؟

شاید بگید هر دو دارند تلاش می کنند که محصولات خودشون رو بفروشند و سود شون رو بردارند ولی تلاشی که فروشنده اول داره با تلاشی که فروشنده دوم انجام میده واقعا قابل مقایسه نیست و یقینا کار فروشنده دوم سخت تره.

خب حالا بریم سراغ فروشنده سوم که پیچیده تر و سختر از دوتای قبلیه:

ببینید وقتی یک کاربر اینترنت هستید و دارید همینطوری بی هدف توی اینترنت گشت و گذار می کنید اینکه این کاربر رو به یه خریدار تبدیل کنی واقعا کار بسیار دشوار  و سختیه که باید اولا طرف رو مجاب کنی به اینکه به این محصول شما نیاز داره که خود این پروسه کاریه که به این راحتی نمیشه انجامش داد

دوما طرف رو باید مجاب کنی که از شما خرید کنه و اینکه چرا از شما خرید کنه چون یقینا شما تنها فروشنده این محصول نیستید و بجر شما هم کسایی هستند که این محصول را برای فروش داشته باشند سوال مهمتر اینه که کاربر اینترنت چراباید از شما خرید کند، اصلا چرا باید به شما اعتماد کند و...

گفتیم که طبق گزارشاتی که وجود داره 90% جمعیت ایران حداقل یکبار خرید اینترنتی داشته اند ( یعنی تقریبا 70 میلیون نفر) پس بازار بسیار بزرگیه

خب حالا بیاییم یه مقایسه ای بین این سه فروشنده انجام بدیم:

1- فروشنده اول میشینه و منتظر میمونه که یکی وارد بشه  و یه چیزی رو بخره و بره

2- فروشنده دوم هم منتظر میشینه که یه نفر بهش مراجعه کنه واسه خرید ولی اینجا یکم کار سخت تره چون معلوم نیست که مراجعه کننده خرید میکند یا نه باید مراجعه کننده را مجاب به خرید کند و اگه موفق شد سودی از اون به جیبش واریز میشه و اگه نه هیچ چیزی عایدش نمیشود پس اینجا لازمه که فروشنده جوری رفتار کنه و معامله رو طوری پیش ببره که انگار زندگیش به اون معامله بسته است

3- در اینجا هم فروش محصول مثل گزینه دوم سخته چون هم باید طوری عمل کنی که از محصولات شما بازدید کنند و هم باید تلاش کنی تا ثابت کنی که این محصول رو نیاز دارند ( که در هیچ کدوم از این دو روش قبلی که گفته شد وجود نداشت این گزینه) و هم باید طوری عمل کنی که طرف با خودش بگه این شخص/فروشگاه بهترین جا برای خریده و از شما خرید کنه، چون اینجا دیگه شما حضور ندارید که با ایشون چونه بزنید و بهش اثبات کنید که شما قابل اعتمادید باید طراحیت طوری باشه که خود مشتری این حس رو پیدا کنه که در غیاب شما، شما رو انتخاب کنه باید خوش نام باشید و برند سازی کنید، ما در این دوره قصد داریم روی این گزینه سوم کار کنیم و چندتا تمرین هم باهم انجام بدیم که ببینید که میشود این کار ها را انجام داد.

ما در پایان این دوره شما را به یک فروشنده مجازی تبدیل میکنیم به طوری که بتونید کلی درامد داشته باشید ولی به شرطی که همه قوانینی که گفته می شه رو رعایت کنی

تا دیر نشده این رو هم خدمتتون بگم کسایی که هیچ محصولی برای فروش ندارند( دانشجوها، دانش آموزان، خانم های خانه دار، آقایانی که به دنبال شغل دوم هستند و ...) ما برای شما هم ایده هایی داریم، بخش دوم دوره کلا مربوط به شما عزیزان است و بخش اول دوره اختصاص داده شده برای فروشندگان عزیز که تا الان بصورت سنتی کار میکردند/ منتظر بودند تا یک نفر وارد شود و از آنها خرید کند ( شما در این صورت جامعه هدفی که دارید به اندازه یک شهرستان یا در بهترین شرایط به اندازه یک استان است ( در خوشبینانه ترین حالت) ولی وقتی شما کسب و کار اینترنتی خودتون را راه اندازی می کنید جامعه هدف شما به وسعت یک کشور است حتی در یک بخش به شما یاد خواهیم داد که بتوانید محصولاتتون رو به کشورهای همسایه بفروشید و درامد ارزی بدست بیاورید، بله همه این چیزایی که گفته شد رو یادخواهید گرفت.

 این را خدمتتون عرض کنم که یادگرفتن تنها شرط برنده شدن و کسب درآمد نیست و باید به اون چیز هایی که یادگرفتید عمل کنید چون اگر این کار را نکنید به هیچ عنوان نمی توانید از این دوره چیز مثبتی به دست بیاورید ولی اگر اهل عمل باشید و به مواردی که گفته می شه عمل کنید مطمئنا به درآمد های رویایی خودتون خواهید رسید.

در این بخش قراره که روش های سنتی فروشندگی رو بررسی کنیم و چند مثال بزنیم، سعی میکنیم از چندتا فروشگاه هایی که همه باهاشون در زندگی روزمره ارتباط دارند مثال بزنیم.

خب اول بریم سراغ روش سنتی:

همونطور که در بخش قبل هم گفته شد روش توی روش سنتی شما یک مغازه ای دارید توی یه کوچه ای در یک شهری پس جامعه هدف شما اول اهالی اون محله، بعد اون شهر و شهرستان هستند بعد شهرهای همجوارتون و بعد استان پس برای اینکه شما فروش بیشتری داشته باشید باید ابتدا یه جایی رو برای فروشگاهتون انتخاب کنید که احتمال میدین جامعه هدف بیشتری داشته باشید چون جامعه هدفت هرچقدر بیشتر باشه فروشت بیشتر بوده و سودت هم بیشتر خواهد بود، حالا فرض کنیم که شما بهترین جا رو برای فروشگاهتون انتخاب کردین، خب الان مشتری میاد؟؟؟؟

نه، می دونی چرا ؟؟ چون انتخاب مکان مناسب تنها دلیل نیست، درسته یکی از مهم ترین دلیل ها برای فروش بیشتر باشه ولی تنها دلیل مهم نیست پس لطفا به ادامه مطلب هم توجه کنید، خب بعد از اینکه شما بهترین محلی که می دونستید برای ارائه محصول شما در شهرتون خوبه رو انتخاب کردید نوبت میرسه به دکوراسیون داخلی فروشگاهتون، بله درست فهمیدید برای اینکه مردم رو تشویق کنید تا وارد فروشگاهتون بشن باید فروشگاهتون رو مجهز و شیک کنید تا توجه مردمی که از کوچه و خیابان عبور می کنند رو به خودتون جذب کنید.

بعد از اینکه همه این کار هارو کردید تازه نوبت میرسه به اینکه توی ذهن مراجعه کننده این حس رو القا کنی که به این محصول شما نیاز داره ( ایجاد احساس نیاز در مشتری- در بخش های بعدی مفصل توضیح داده میشود)، اما چطوری؟ چطوری میتونی به یه نفر بگی به چی نیاز داره به چی نیاز نداره؟؟؟

جواب این سوال رو توی بخش های بعدی خواهید گرفت.

خب بعد اینکه توی ذهن مشتری رفتید و احساس نیاز رو توی ذهنش ایجاد کردی بعد از انجام این همه کار حالا کار شما بعنوان یه فروشنده داره شروع میشه!!!

خب شاید با خودتون بگید شاید مشتری بعد از اینکه احساس نیاز کرد از شما خرید نکنه!!! بله این هم ممکنه، ممکنه شما کار سخت رو که ایجاد احساس نیاز در مشتریه رو انجام بدین و مشتری بره از رقیب شما خرید کنه!!! بله این هم امکانش هست، ولی این به این معنی نیست که شما نمی تونید هیچ کاری بکنید باید به مشتری ثابت کنید که شما یه امتیازات بیشتری نسبت به همکاراتون میدین، بله باید بهش بگین به محصولاتتون اعتماد دارید و فلان قدر ضمانت میدین، شاید محصولتون رو گرونتر نسبت به رقیبتون هم بفروشید ولی این رو اگه بتونید این نکته رو به مشتری بقوبولونین که شما چه امتیازات بیشتری میدین بعد از این حتی خود مشتری هم اگه بخواد شما رو ول نمیکنه بره از یه جا دیگه خرید کنه اگه تونستین این کار رو انجام بدین مطمئن باشید شما یک مشتری جذب نکرده اید بلکه یک مشتری دائمی جذب کردین علاوه بر اون اون مشتری از برخورد شما راضی بوده پس با یه تیر دو نشون زدین یعنی این مشتری میره تبلیغات شما و محصولاتتون رو بین دوست و آشناهاش کنه که اونا هم از شما خرید کنند، دقت کردین با یک رفتار اولیه مناسب تونستین کلی مشتری بدست آورید.

شما اگر اولویت اول را بزارید روی مشتری و مشتری را سرمایه اصلی خودتون تلقی کنید موفق تر خواهید بود نسبت به زمانی که اولویتتون فقط فروش باشه چون اگه اولویت اول و اصلی شما فقط فروش باشه فقط اون مشتری اولی که میاد رو جذب می کنید و محصولتون رو میفروشه احتمال اینکه اون مشتری، مشتری دائمی تون باشه 70% کاهش میابد. و اینکه بره و محصولات شما رو تبلیغ کنه 85% کاهش پیدا میکنه 

پس با یه حساب کتاب ساده می توان به این نتیجه رسید که اگه اولویتمون رو روی مشتری بزاریم خیلی به نفعمون خواهد بود.

....................

این بخش هر هفته به روز رسانی می شود.

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد.